جدول جو
جدول جو

معنی زنگی آباد - جستجوی لغت در جدول جو

زنگی آباد
(زَ)
یکی از دهستانهای بخش مرکزی شهرستان کرمان است. این دهستان از 56 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و قراء مهم آن عبارتند از: اختیارآباد، شاهرخ آباد، علی آباد کهنوج. مرکز دهستان قریۀ زنگی آباد است و سکنۀ دهستان در حدود12813 تن میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نَ دِهْ)
دهی است از دهستان میان آباد بخش اسفراین شهرستان بجنورد، در 12هزارگزی جنوب اسفراین در جلگۀ معتدل هوائی واقع است و 289 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه، محصولش غلات و پنبه و میوه ها، شغل اهالی زراعت و مالداری و قالیچه بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(صَ)
ده کوچکی است از دهستان زنگی آباد بخش مرکزی شهرستان کرمان. در 40هزارگزی شمال باختری کرمان و 5هزارگزی شمال راه فرعی زرند به کرمان. دارای 16 تن سکنه. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
دهی از دهستان زنگی آباد شهرستان کرمان. سکنۀ آن 300 تن. آب آن از قنات. محصول عمده غلات و حبوب و مرکبات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(فَ رَ)
دهی است از دهستان زنگی آباد بخش مرکزی شهرستان کرمان، سر راه فرعی زرند به کرمان. ناحیه ای است واقع در جلگه و معتدل که دارای 600 تن سکنه است. از قنات مشروب میشود. محصولاتش غلات، حبوب و میوه جات است. اهالی به کشاورزی گذران می کنند. از صنایع دستی آنها قالی بافی با نقشه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(فِ دَ / دُو)
ده کوچکی است از دهستان زنگی آباد بخش مرکزی شهرستان کرمان، واقعدر 12هزارگزی شمال راه فرعی زرند به کرمان. دارای بیست تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(ظِ)
دهی از دهستان زنگی آباد بخش مرکزی شهرستان کرمان، واقع در 54هزارگزی شمال باختری کرمان و 6هزارگزی شمال راه فرعی زند به کرمان. جلگه و معتدل و دارای 150 تن سکنه است. آب از قنات دارد. محصول آن غلات و حبوبات و میوه جات و شغل اهالی زراعت و مکاری است. راه مالرو و دبستان دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(قَ)
دهی است از دهستان زنگی آباد بخش مرکزی شهرستان کرمان، سکنۀ آن 500 تن. آب آن از قنات. محصول آن غلات، حبوب و شغل اهالی آنجا زراعت است. راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(اَلْ لاه)
دهی است کوچک از دهستان زنگی آباد بخش مرکزی شهرستان کرمان در 18 هزارگزی جنوب باختری کرمان و 4 هزارگزی باختر راه شوسۀ کرمان - یزد. سکنۀ آن 20 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(خُ رَ / رُو)
ده کوچکی است از دهستان زنگی آباد بخش مرکزی شهرستان کرمان، واقع در 42 هزارگزی شمال باختری کرمان و 2 هزارگزی شمال راه فرعی زرند به کرمان. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
ده کوچکی است از دهستان زنگی آباد بخش مرکزی شهرستان کرمان. سی هزارگزی جنوب باختری کرمان. شش هزارگزی جنوب راه فرعی زرند به کرمان. سکنه 8 تن. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(چَ)
دهی است از دهستان زنگی آباد بخش مرکزی شهرستان کرمان که در 54هزارگزی شمال کرمان بر سر راه فرعی کرمان به راور واقع شده. جلگه و معتدل است و 3000 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات و حبوبات، شغل اهالی زراعت، مکاری، پیله وری و قالی بافی و راهش فرعی است دبستان و پاسگاه ژاندارمری دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(زَ)
دهی از دهستان مرودشت است که در بخش زرقان شهرستان شیراز واقع است و 930 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(زَ)
مرکز دهستان زنگی آباد بخش مرکزی شهرستان کرمان است که 1618 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
دهی است از دهستان ژاوه رود بخش رزآب شهرستان سنندج در 6 هزارگزی جنوب رزاب، در منطقۀ کوهستانی سردسیری واقع است و 300 تن سکنه دارد. آبش از چشمه، محصولش غلات و لبنیات، شغل مردمش زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
از دهات دهستان نعلین بخش سردشت شهرستان مهاباد، در 27500 گزی شمال سردشت و 14 هزارگزی مغرب جادۀ شوسۀ سردشت به مهاباد در ناحیۀ کوهستانی و جنگلی معتدل هوائی واقع است و 158 تن سکنه دارد. آبش از چشمه و محصولش غلات و توتون، شغل اهالی زراعت و گله داری و جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(یِ)
دهی است از دهستان بزینه رود بخش قیدار شهرستان زنجان، واقع در 54000گزی جنوب باختری قیدار و 3000گزی راه مالرو عمومی، با 159 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(گِ)
دهی است از بخش سنجابی شهرستان کرمانشاهان که در 3000 گزی جنوب کوزران و 15000 گزی باختر راه فرعی کوزران به چهارزیر واقع شده است. هوای آن سرد و سکنه اش 115 تن است. راه آن مالرو است وتابستان اتومبیل میتوان برد. زمستان گله داران به حدود نفت شاه میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
دهی است جزء دهستان کنجکاه بخش سنجیدۀ شهرستان هروآباد. دارای 644 تن سکنه. آب آن از خاتون بلاغ. شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(غَ)
دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان دامغان که در 7هزارگزی جنوب دامغان واقع است و تا ایستگاه راه آهن 4هزار گز فاصله دارد. جلگه و معتدل است. سکنۀ آن 400 تن که فارسی زبانند. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولات آن غلات، پسته، انگور و حبوبات است. شغل اهالی زراعت، گله داری و کرباس بافی است. اتومبیل از طریق ورکیان و امامزاده جعفر میتوان برد. از کویر، نمک استخراج و حمل میکنند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(زَ)
دهی از دهستان افشاریۀ سلاوجبلاغ است که در بخش کرج شهرستان تهران واقع است و 767 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(چُ)
دهی است از دهستان میان جام بخش تربت جام شهرستان مشهد واقع در هجده هزارگزی شمال خاوری تربت جام و سه هزارگزی باختر شوسۀ عمومی معدن چشمه گل. ناحیه ای است واقع در جلگه. معتدل و دارای 500 تن سکنه میباشد. اهالی به کشاورزی و مالداری گذران میکنند. راهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(گَ گِ)
دهی از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان اهر که در 28 هزارگزی شمال باختری اهر و5000 گزی ارابه رو تبریز به اهر واقعشده است. هوای آن معتدل و سکنه اش 364 تن است. آب آن از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و حبوب و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان گلیم بافی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(گَ)
دهی است از دهستان سبزواران بخش مرکزی شهرستان جیرفت که در 77000گزی جنوب سبزواران، سر راه فرعی گلاشکرد به سبزواران واقع شده است هوای آن گرم مالاریائی و سکنه اش 150 تن است. آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و خرما و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(شَ گُ)
دهی است از دهستان عباسی بخش بستان آباد شهرستان تبریز. سکنۀ آن 500 تن. محصول آن غلات و میوه. آب آن از چشمه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(سَ گَ)
دهی است از دهستان پائین ولایت بخش حومه شهرستان تربت حیدریه. دارای 378 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات، پنبه. شغل اهالی زراعت و گله داری و کرباس بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
از طسوج و ناحیۀ رود آبان. (تاریخ قم ص 113)
لغت نامه دهخدا
(زَ جِ)
دهی از دهستان آلان براغوش است که در بخش شهرستان سراب واقع است و 227 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(زَ)
دهی از دهستان آتش بیگ است که در بخش سراسکندر شهرستان تبریز واقع است که 259 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(زَ)
دهی از دهستان چهار دولی است که در بخش قروۀ شهرستان سنندج واقع است و 160 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
دهی است از دهستان زنگی آباد بخش مرکزی شهرستان کرمان، واقع در 8هزارگزی شمال باختری کرمان و 6هزارگزی غرب راه فرعی زرند به کرمان. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا